این ناقوس یک راز باستان شناسی است
به گزارش مجله سویگل، در اواخر دهه 1830، مبلغی مسیحی اهل بریتانیا به نام ویلیام کولنسو، هنگام ورود به روستای مائوری در جنگل های سرسبز جزیره شمالی آئوتاروآ در نیوزلند، متوجه چیز عجیبی شد. با اینکه موقعیت او بسیار حساس بود و آنطور که در گزارشات آمده، نخستین اروپایی بود که از جامعه مردمان مائوری بازدید می کرد، اما با این حال یک شیء گلدان مانند حواس او را پرت کرد.
به گزارش فرادید، طبق گزارش خود او، زنان مائوری به جای روش سنتی تر قرار دادن سنگ های گرم شده در ظرف چوبی، سیب زمینی را در چیزی شبیه یک دیگ برنزی روی اجاق می پختند. این کار واقعاً عجیب بود، چون روستا با خارجی ها رابطه تجاری نداشت، بنابراین، کولنسو با خود فکر کرد که آن ها به برنزی که در آن موقع در جزیره ساخته نمی شد، دسترسی نداشتند.
کولنسو نگاه دقیق تری کرد. واقعا گلدان عجیبی بود. تقریباً 6.5 اینچ ارتفاع و 6 اینچ عرض داشت. برآمدگی های برجسته و لبه های ناهموار آن طوری بود که انگار بخشی از گلدان تکه تکه شده است. روی برنز با حلقه ها و حرکات دورانی به زبانی که انگلیسی نبود، مزین شده بود. کولنسو متوجه شد چیزی که می بیند گلدان نیست، بلکه قسمت بالایی ناقوس یک کشتی است.
زنان مائوری به کولنسو گفتند این دست سازه نسل ها با آن ها بوده است: اجدادشان آن را در ریشه درختی یافته بودند که در طوفان واژگون شده بود. کولنسو که کنجکاو شده بود، زنگ را با یک دیگ چدنی عوض کرد. سال 1899 زمانی که کولنسو از جهان رفت، این شی به موزه استعماری واگذار شد، که بعداً به موزه نیوزیلند تِ پاپا تانگاروا واقع در ولینگتون، تبدیل شد.
(یک زن مائوری در حال آشپزی در چشمه آب گرم در روتوروآ، حدود سال 1933)
بیش از یک قرن، محققان در خصوص این شی که نوشته های برجسته روی آن به زبان تامیل هستند، در حیرت بودند. زبان تامیل امروزه در جنوب شرقی هند، سریلانکا و سنگاپور صحبت می شود.
تقریباً هر چیز دیگری در خصوص این زنگ، از جمله اینکه چگونه سر از نیوزلند درآورده، به صورت معما به جای مانده بود. تا اینکه نالینا گوپال، متصدی کنجکاو موزه از مرکز میراث هند سنگاپور سال 2019 به ولینگتون آمد. آنالیز موشکافانه او منجر به کشف جزئیات شگفت انگیزی در خصوص این زنگ شد و پرسش های جدیدی را هم مطرح نمود.
لمس برنز سرد زنگ تامیل برای نخستین بار علاقه گوپال را برانگیخت. او در این باره می گوید: لحظه ای فراواقعی و عجیب و غریب بود. گوپال نیز مانند کولنسو در دو قرن پیش، تحت تأثیر ناهماهنگی زنگ تامیل نهاده شد. هیچ سوابق تاریخی یا شواهد باستان شناسی نیست که نشان دهد دریانوردان تامیل تا به حال به نیوزلند سفر نموده یا با آن تجارت نموده باشند. گوپال می گوید: این شئ مانند یک بشقاب پرنده است.
لبه های اولیه ناقوس از بین رفته و فقط تاج آن که خیلی بزرگتر از دسته هایش نیست به جای مانده است. مقدار آن منجر به ایجاد پرسش هایی درباره داستان اصلی کونسلو می شود: آیا این شئ برای پختن سیب زمینی به مقدار کافی بزرگ بوده است؟ گوپال با خنده می گوید: شاید برای بچه سیب زمینی ها!
گوپال تئوری های قبلی در خصوص زنگ را آنالیز کرد. اوایل سال 1882، دانشمند نیوزلندی، ویلیام ماسکل باور داشت این ناقوس احتمالاً به یک ملوان خوش سفر تعلق داشته که آن را به عنوان سوغاتی از یک بندر آسیای جنوبی تهیه نموده، اما آن را در جزیره شمالی گم نموده است. رابین گوست، مورخ کتاب اسرار نیوزیلند در سال 1996 این فرضیه را مطرح نمود که شاید یک کشتی ارواح که خدمه آن مرده یا کشتی را رها نموده بودند، هزاران مایل پیش از این که در سواحل نیوزیلند غرق شود، بی مقصد در حرکت بوده است.
(پرتره ای از ویلیام کولنسو سال 1898 کنار تصویری از زنگ تامیل)
نکته ای که آشنایان با زنگ تامیل در خصوص آن توافق نظر داشتند این بود که: این زنگ بسیار قدیمی است و قدمت نوشته های روی آن به قرن 14 یا 15 برمی شود. گوپال که به زبان بومی تامیل از جنوب هند صحبت می نماید، بی درنگ این نتیجه گیری را رد کرد. گوپال با یاری یک باستان شناس ماهر در تجزیه و تحلیل خطوط باستانی دریافت که این زنگ به احتمال زیاد در قرن 17 یا 18 ساخته شده است.
توجه گوپال پس از این مرحله به معنای پشت کتیبه معطوف شد. این نوشته قبلاً زنگ کشتی موهویدن باکس ترجمه شده بود، اما گوپال چیز دیگری کشف کرد.
او می گوید: ترجمه قبلی کتیبه روی زنگ کاملاً تحت اللفظی بوده و فکر می کنم آن ها در خصوص اینکه موهویدن باکس چه کسی یا چه چیزی بوده تحقیق زیادی انجام ندادند.
وقتی گوپال برای کسب اطلاعات بیشتر منابع را جست وجو می کرد با اثر جی. راجا محمد، محقق مستقر در تامیل نادو و متصدی سابق یک موزه منطقه ای در آنجا روبرو شد. محمد از دهه 1980 برای حل معمای زنگ کوشش نموده است.
محمد نخستین کسی بود که گفت شاید موهویدن باکس نه مالک کشتی بلکه نام خود کشتی بوده است. گوپال و محمد نیروهایشان را با هم جمع کردند تا بیشتر بیاموزند. محمد آرشیو های دریایی تامیل نادو و گوپال اسناد موجود در آرشیو ملی سنگاپور را آنالیز کردند. با وجو اینکه این کار پرزحمتی بود، اما این آنالیز دقیق منجر به یک کشف غیرمنتظره شد.
گوپال می گوید: بسیاری از جوامع بازرگان مسلمان در آسیای جنوب شرقی، موهویدن باکس را تکریم می کردند. محمد و گوپال دریافتند موهویدن باکس، نام رایج کشتی هایی بوده که از تامیل نادو عبور می کردند. گوپال می گوید: آن ها تصور می کردند از کشتی به واسطه دارا بودن نام یک قدیس محافظت خواهد شد.
حالا او با نگاه تازه ای کتیبه روی زنگ تامیل (Mohideen Bux udiya kappal udiya mani) را نگاه نموده و می گوید: Udiya به معنای (تعلق به کسی) است. شاید در این مورد منظورشان این بوده که کشتی به جای اینکه متعلق به شخص باشد، تحت مراقبت یک قدیس بوده است.
گوپال و محمد نتوانستند رابطه ای میان کشتی های تامیل و نیوزیلند برقرار نمایند، هیچ مدرکی دال بر گم شدن شبکه های تجاری پیدا نکردند و نتوانستند تعیین نمایند کدام کشتی ممکن است حامل ناقوس تامیل باشد. به گفته محمد، پس از سروصدا کردن خبری درباره زنگ در رسانه های محلی در سال 1975، چندین خانواده در منطقه ادعای مالکیت آن را کردند. سه خانواده باور داشتند که از نسل تجار دریایی هستند که شاید زمانی مالک یک کشتی به همین نام بوده باشند. حتی یک خانواده از موزه تِ پاپا درخواست کرد زنگ را به تامیل نادو بازگرداند، چون معتقد بودند زادگاه این زنگ آنجاست.
وقتی گوپال به سنگاپور بازگشت، زنگ را به صورت امانت با خود به مرکز میراث هندی برد. گوپال می گوید برای هفت ماه قبل از بازگشت به ته پاپا، مسلمانان تامیل از تماشا این قطعه از گذشته شان هیجان زده شده بودند.
در نهایت، گوپال عقیده دارد این زنگ باید در نیوزلند بماند. او می گوید: این بخشی از سفر زنگ است. او می افزاید، شاید زنگ بتواند این کار را بکند، چون همان کاری است که ظاهراً همواره انجام می داده: حرکت به اطراف، بازدید موزه های مختلف، همان طور که زمانی آن را با خود به بنادر دوردست میبردند.
در حال حاضر، زنگ در ته پاپا است و هنوز لایه های اسرارآمیزی آن را پوشانده است که شاید زغال چوب بجامانده از آتش پخت و پز یکی از آن ها باشد.
منبع: فرارو